کدخبر: 2921 | سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱

تکانه‌های نرخ ارز و لرزه‌های گاه‌وبیگاه در بازار داخلی

تکانه‌های نرخ ارز و لرزه‌های گاه‌وبیگاه در بازار داخلی

نرخ ارز به‌عنوان متغیری که تکانه‌های اقتصاد بین‌المللی را به اقتصاد داخلی منتقل می‌کند هم‌زمان با آغاز دهه ۹۰، روند افزایشی به خود گرفت و قیمت دلار تغییر کرد به‌طوری‌که متوسط قیمت فروش این ارز از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ در محدوده سه هزار تا چهار هزار تومان قرار داشت.

درست از همان زمان به بعد روند افزایشی قیمت دلار قابل‌توجه شد و مبلغ فروش آن رفته‌رفته از ۱۰ هزار تومان عبور کرد کما اینکه بیشترین عامل مؤثر در این زمینه تحریم‌ها و نوسانات شدید ارزی در آن سال‌ها بود به‌گونه‌ای که متوسط قیمت فروش دلار در سال ۱۳۹۸ معادل ۱۲ هزار و ۹۱۸ تومان بود و در سال ۱۳۹۹ نیز به میزان ۲۲ هزار و ۸۸۷ تومان رسید.

نرخ ارز به‌عنوان یک متغیر سرمایه‌ای که تکانه‌های اقتصاد بین‌المللی را در دست دارد با هر نوسان قیمتی، نبض بازار داخلی را برهم می‌زند و نا ترازی‌های قیمتی شدید را به بازار عرضه تحمیل می‌کند

تاریخ گویای آن است که هرچه زمان به سمت جلو حرکت می‌کند بجای اینکه شرایط زندگی مردم ازلحاظ معیشتی بهتر شود بدتر شده و قدرت خرید مردم کم شده تا آنجا که جای هیچ تردید و شکی را باقی نمی‌گذارد که یکی از دلایل این نابسامانی‌ها قیمت ارز است چراکه نرخ ارز به‌عنوان یک متغیر سرمایه‌ای که تکانه‌های اقتصاد بین‌المللی را در دست دارد با هر نوسان قیمتی، نبض بازار داخلی را برهم می‌زند و نا ترازی‌های قیمتی شدید را به بازار عرضه تحمیل می‌کند

این روزها هم قیمت‌ها در بازار دچار نوسان شده و در برخی موارد افزاش قیمت‌ها به حدی بالا رفته که مثلاً قیمت یک کیلو پیاز ۴٠ هزار تومان و قیمت یک کیلو فلفل دلمه‌ای تا ۵٠ هزار تومان‌ هم رسیده و به همین ترتیب شاهد گرانی دیگر اجناس، ملزومات و مایحتاج سفره‌های مردم هستیم که ذکر آن‌ها چندان نیازی به یادآوری ندارد.

حقوق ماهیانه یک کارگر را که در نظر بگیریم با اتفاقاتی که در جریان گرانی‌ها رخ‌داده می‌توان چنین برآورد کرد که یک خانواده چهارتا پنج نفره حتی قدرت برآورده کردن نیازهای حداقلی سفره معیشتی خود را ندارند و محال است با چنین اوضاعی بتواند حتی حداقل‌های زندگی خود را تأمین کند.

ناگفته پیداست که یک خانواده کارگری آن‌هم با حقوق ماهانه ثابت و نه کارگری که از هفت روز هفته شاید فقط دو سه روز سرکار باشد، توان پرداخت هزینه‌ها را ندارد و اگر حقوق را تا سر ماه به خرج‌های احتمالی تقسیم کند این تقسیم‌بندی حتی کفاف یک هفته آن‌ها را ازنظر تأمین معاش پاسخگو نیست چراکه با احتساب و کسر هزینه‌های مختلف از قبیل هزینه ایاب ذهاب، هزینه مدرسه و دانشگاه فرزندان، هزینه پوشاک، اگر یکی دو نفر از اعضای خانواده در ماه دچار بیماری شود و هزینه‌های سرسام‌آور پزشک و دارو را هم به همین مقدار حقوق اضافه کنیم سرجمع می‌توان چنین برآورد کرد که از حقوق ماهانه رقمی کمتر از یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان باقی می‌ماند که باید طی یک ماه خرج خوردوخوراک و سه وعده غذایی خانواده شود.

نیاز به شرح بیشتر نیست که رقم یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای تأمین سه وعده غذایی با این گرانی قیمت اجناس و اقلام در بازار تقریباً بعید به نظرمی رسد چراکه اگر خانواده بخواهد برای تأمین خوردوخوراک این رقم را به‌صورت روزانه تا سر ماه تقسیم‌بندی کند سهم یک روز ۵٠ هزار تومان می‌شود که با این ۵٠ هزار تومان حتی خانواده نمی‌تواند نان و ماست را در وعده‌های غذایی خود بگنجاند، چراکه قیمت یک کیلو و ۸٠٠ گرم ماست در حال حاضر ۷۵ هزار تومان است.

حداکثر حقوق هم در این اوضاع گرانی جوابگوی هجمه گرانی‌ها نیست و باید بیشتر به فکر حل مشکلات گرانی و نوسان نرخ ارز بود

به‌هرحال مسئولین اگر خود را جای مردم تصور کنند متوجه می‌شوند که یک خانواده چهارتا پنج نفره و یا بیشتر یا کمتر از این تعداد، با چه مشقت و دشواری با حداقل حقوق گران زندگی می‌کنند کما اینکه حداکثر حقوق هم در این اوضاع گرانی جوابگوی هجمه گرانی‌ها نیست و باید بیشتر به فکر حل مشکلات گرانی و نوسان نرخ ارز بود.

دقت که می‌کنیم مردم از شرایط حال حاضر در نظارت بر قیمت‌ها ناراضی هستند و معتقدند بازار به حال خود رهاشده و با هر تکانه‌ای که در نرخ ارز صورت می‌گیرد قیمت کالاها دچار نوسان می‌شود تا آنجا که در برخی موارد میزان افزایش قیمت‌ها باورکردنی نیست.

ماه پایانی سال همیشه برای مردم با ماه‌های دیگر سال متفاوت بوده و تکاپو برای ورود به سال جدید باحال و احوالی خوش برنامه اصلی قرارگرفته اما با وضعیتی که بر بازار حاکم شده و ناتوانی مردم در خرید آنچه برایش برنامه‌ریزی کرده بودند این برنامه خدشه‌دار شده که از مسئولان انتظار می‌رود بیش از این به فکر مردم باشند.


نظرات بازدیدکنندگان

*
*
*
کد امنیتی